w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: محمدمهدي فجري
منتشر شده در: ماهنامه مبلغان
رتبه مقاله: نامشخص
سال،شماره: شماره 143، مرداد و شهريور 1390

آثار فردی و اجتماعی اطعام
نویسنده:  محمدمهدي فجري،

اطعام، یكی از مسائلی مهمی است كه در اسلام به آن سفارش شده است و خداوند متعال به آن عنایت وی‍ژه دارد؛ در فضیلت آن همین بس كه خداوند متعال به سبب اطعام و نماز شب، از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان دوست خود یاد می فرماید؛ چنان كه رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا إِلَّا لِإِطْعَامِهِ الطَّعَامَ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیلِ وَ النَّاسُ نِیامٌ؛ (1) خداوند متعال، حضرت ابراهیم را دوست و خلیل خود قرار نداد، مگر به سبب اطعام و نماز شب، در زمانی كه مردم خواب بودند.»
همچنین خداوند متعال، اطعام خاندان رسالت را به شایسته ترین وجه می ستاید؛ چنان كه می فرماید: «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِیناً وَ یتِیماً وَ أَسِیراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»؛ (2) «غذای خود را با اینكه به آن علاقه و نیاز دارند به مسكین و یتیم و اسیر می دهند و می گویند: ما برای خدا شما را اطعام می كنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.»
قرآن کریم افزون بر تأکید بر این سنت، به ویژه اطعام مستمندان و ایتام، تحریض و ترغیب بر این امر را نیز سفارش می کند و بی توجهی به آن را از آثار انکار معاد (3) و هم ردیف ایمان نداشتن به خداوند می شمرد؛ چنان که می فرماید: «إِنَّهُ كانَ لا یؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لا یحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِینِ»؛ (4) «او به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد و دیگران را به اطعام متسمندان تشویق نمی کند.»
جالب توجه اینکه در این آیات، سخن از اطعام نکردن نیست؛ بلکه اشاره این آیات به اطعام گرسنه برای نجات از گرسنگی و نوعی واجب کفایی است. و تنها اطعام یک یا چند مسکین، مشکل مستمندان را حل نمی کند؛ بلکه مردم باید یکدیگر را به این کار خیر تشویق کنند تا این سنّت در جامعه گسترش یابد.
اهمیت اطعام
اطعام در آموزه های قرآنی، سنّت پیامبران بوده است. برای نمونه در آیات قرآنی از اطعام حضرت ابراهیم علیه السلام سخن به میان آمده است؛ چنان‏که وقتی برای آن حضرت، مسافر و مهمانی ناشناس (قوم منکرون) آمد، نخستین کاری که پس از سلام و درود انجام می داد، فراهم کردن طعام برای ایشان بود. قرآن کریم می فرماید: «هَل أَتاكَ حَدِیثُ ضَیفِ إِبْراهِیمَ الْمُكْرَمِینَ إِذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ»؛ (5) «آیا خبر مهمانهای بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت: بر شما که جمعیّتی ناشناخته‏اید. سپس پنهانی به سوی خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شده ای را برای آنها) آورد.»
جایگاه اطعام در دین اسلام بدان اندازه است که به عنوان جایگزینی برای کفاره بسیاری از گناهان قرار داده شده است. قرار دادن اطعام به عنوان کفاره روزه، شکستن قسم، ناتوانی بر گرفتن روزه، کفاره ظهار و... می تواند بهتری دلیل بر اهمیت این سنّت الهی باشد.
ائمه اطهار علیهم السلام نیز در دعاهای خویش، توفیق طعام دادن به دیگران را از پروردگار باری تعالی درخواست می کرده اند. رسول خدا صلی الله علیه وآله در دعای هشتمین روز ماه مبارک رمضان می فرماید: «اللَّهمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَام؛ (6) پروردگارا! (توفیق) مهربانی با ایتام و اطعام را به من عنایت فرما.»
از دیدگاه اسلام، ریشۀ اطعام به دیگران در حقیقت، دوستی و محبّت به خدایی است که این همه نعمت در اختیار بشر قرار داده و او را بی نیاز ساخته است. اهمیت این مسئله تا بدانجا است که گروهی از یمن به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله رسیدند، در میان آنان، مردی بود که در بحث و گفتگو با حضرت، بیش از دیگران درشتی و تندی می کرد. آن بزرگوار از این برخورد نامناسب غضبناک شد؛ چنان که رنگ چهره اش تغییر کرد و چشم خود را به زمین دوخت. در همین حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: این مرد، فردی سخاوتمند است که دیگران را اطعام می کند.» خشم پیامبر صلی الله علیه وآله با این پیام تسکین یافت. سپس سر را بلند کرد و فرمود: «اگر نه این بود که اکنون جبرئیل از خداوند برایم خبر آورد که تو مرد سخاوتمندی هستی و به دیگران غذا می دهی، همانا تو را آن چنان از خود می راندم که از تو به بدی یاد کنند.» (7)
آثار اطعام
غذا دادن و اطعام در مکتب اسلام، تنها به عنوان کفاره و یا سیر کردن فقرا مطرح نشده است؛ بلکه به اطعام مؤمنان (هرچند بی نیاز باشند) عنایت خاصی شده است. این مسئله نشان می دهد که هدف از اطعام، افزون بر رفع نیازمندیها، جلب محبّت، تحکیم پیوندهای دوستی و صمیمیت، و بهانه‏ای برای دور کردن کدورتها است. این عمل بر اساس منویات امامان معصوم علیهم السلام باعث نزول خیر و برکت به سوی خانه ای است که سفرۀ میهمانی در آن گسترده می شود؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «الْخَیرُ أَسْرَعُ إِلَى الْبَیتِ الَّذِی یطْعَمُ فِیهِ الطَّعَامُ مِنَ الشَّفْرَةِ فِی سَنَامِ الْبَعِیرِ؛ (8) شتاب خیر و روزی به سوی خانه ای که در آن غذا داده می شد، بیشتر است از تیغ لاکی در کوهان شتر.»
فردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: برادر (دینی) من به منزلم آمد. او را با غذا پذیرایی کردم و خانواده و خادم منزلم در خدمت او بودیم. منّت کدام یک از من و برادرم بر دیگری بیشتر است؟ حضرت فرمود: «منّت او بیشتر است.» به حضرت عرض کرد: فدایت شوم او به منزل من آمده و از غذای من میل کرده است و علاوه بر اینکه من به او خدمت کرده ام، خانواده و خادم من نیز در خدمت او بوده اند. (چگونه) منّت او بر من بیشتر است؟ حضرت علیه السلام فرمود: «زیرا او رزق و روزی را به سوی تو آورده و گناهان را از تو دور کرده است.» (9)
همچنین اطعام، بهانه ای مناسب برای اجرای بهتر برنامه های دینی و جلسات مذهبی و برنامه ریزی برای کارهای فرهنگی است. برنامه اطعام در جشن ولادت ائمه علیهم السلام و یا شهادت آنان می تواند به بهتر برگزار شدن مراسم کمک کند. رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نیز رسالت خویش را با اطعام آغاز کرد؛ چنان که پس از آنکه آیۀ «أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِین» (10) نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود طعامی آماده سازد و چهل نفر از اقوام نزدیکش همچون ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب را دعوت کند. در این برنامه پس از صرف غذا ابولهب با بر هم زدن جلسه اجازه سخن گفتن به پیامبر صلی الله علیه وآله نداد. آن حضرت برای بار دوم نیز حضرت علی علیه السلام را مأمور کرد تا طعامی دیگر آماده سازد و همۀ آن افراد را دعوت کرد. (11)
در سخنان پیشوایان دین آثار متعددی برای اطعام بیان شده است که نشانگر جایگاه این سنت در اسلام است.
سدیر، یکی از شاگردان امام باقر علیه السلام بود. او می گوید که حضرت به من فرمود: «ای سدیر! آیا روزانه یک برده آزاد می کنی؟» عرض کردم: نه. امام علیه السلام فرمود: «در هر ماه چطور؟» عرض کردم: نه. امام علیه السلام فرمود: «در هر سال چطور؟» عرض کردم: نه. امام علیه السلام گفت: «سبحان الله، آیا دست یکی از شیعیان ما را می گیری و به خانه ببری و به او غذا دهی تا سیر شود؟ به خدا سوگند این کار بهتر از آزاد کردن برده ای است که از فرزندان اسماعیل باشد.» (12)
در نگاهی گذرا به سخنان پیشوایان معصوم، به آثار متعددی از غذا دادن به مؤمنان برمی خوریم که قابل تأمل است:
1. بهترین اعمال نزد خدا
در روایت است که مردی دهنۀ اسب رسول خدا صلی الله علیه وآله را گرفت و عرض کرد: «یا رَسُولَ اللَّهِ ای الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ: إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِطْیابُ الْكَلَامِ؛ (13) (در میان اعمال) کدام عمل بهتر است؟ حضرت فرمود: غذا دادن و خوب سخن گفتن.»
2. باعث مغفرت پروردگار
رسول خداصلی الله علیه وآله می‏فرماید: «مِنْ مُوجِبَاتِ مَغْفِرَةِ الرَّبِّ إِطْعَامُ الطَّعَامِ؛ (14) اطعام، باعث بخشش پروردگار می شود.»
3. معادل حج مقبول
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است: «اَلْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیسَ لَهُ اَجْرٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَقِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ مَا بِرُّ الْحَجِّ قَالَ طِیبُ الْكَلَامِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ؛ (15) برای حج مقبول، اجری جز بهشت نیست. برخی گفتند: رفتار در حج مقبول چیست؟ فرمود: سخن نیک گفتن و اطعام.»
4. اطعام بهشتی
امام صادق علیه السلام طعام بهشتی را پاداش غذا دادن به مؤمنان معرفی می کند و می‏فرماید: «مَا أَرَى شَیئاً یعْدِلُ زِیارَةَ الْمُؤْمِنِ إِلَّا إِطْعَامَهُ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یطْعِمَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ؛ (16) هیچ چیزی معادل زیارت مؤمن نیست، مگر اطعام او، و بر خداوند متعال لازم است که با طعام بهشتی از اطعام کنندۀ مؤمن پذیرایی کند.»
5. نشانۀ ایمان
امام صادق علیه السلام اطعام و حسن خلق را نشانۀ ایمان دانسته، می فرماید: «مِنَ الْإِیمَانِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ؛ (17) از نشانه‏های ایمان، اخلاق نیکو و اِطعام غذا است.»
6. نجات دهنده از آتش
امام صادق علیه السلام فرمود: «الْمُنْجِیاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّیلِ وَ النَّاسُ نِیامٌ؛ (18) سه چیز است که سبب نجات [انسان از عذاب] می شود: اطعام و بلند سلام کردن و نماز شب در زمانی که مردم در خواب هستند.»
در سیرۀ پیشوایان دین، اطعام به عنوان سنتی حسنه مطرح بوده است و معصومان علیهم السلام در صدد ترویج این سنّت حسنه بوده اند تا مؤمنان به بهانۀ اطعام، گرد هم آیند و اتحاد و همدلی بین خویش را مستحکم‏تر کنند. به همین علّت، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سفارش می کرد که هیچ گاه اطعام را ترک نکنید و می‏فرمود: «أَفْضَلُکُم مَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامَ، وَ اَیَمَّ الله! لاَ أَتْرُکُ إِطْعَامَ الطَّعَامِ أَبَداً؛ (19) بهترین شما کسی است که اطعام کند. شما را به خدا قسم هیچ گاه اطعام را ترک نکنید.»
متأسفانه در این زمان به سبب کار بیش از حد و برخی تجمّلات در میهمانیها، رفت و آمدها کم تر شده و این امر از صفا و صمیمیتهای موجود در چند دهۀ اخیر میان اقوام و دوستان کاسته است. اگر در کلمات گهر بار رسول خدا صلی الله علیه وآله به این نکته برمی خوریم که در پاسخ این سؤال که منظور از اطعام چیست؟ می فرماید: «کُلَّ مَنْ قَاتَ عِیَالُهُ وَ أَطْعَمُهُمْ؛ (20) از همان چیزی که خانواده خویش را با آن سیر می کنید (میهمان را اطعام کنید).»
تشریفات و تجملات، خواه ناخواه رابطه ها را کم و یا به طور کلی قطع می کند. در تاریخ آمده است که روزی شخصی حضرت علی علیه السلام را به اطعام دعوت کرد. آن بزرگوار، دعوت او را به سه شرط پذیرفت: «لَا تُدْخِلْ عَلَی شَیئاً مِنْ خَارِجٍ وَ لَا تَدَّخِرْ عَنِّی شَیئاً فِی الْبَیتِ وَ لَا تُجْحِفْ بِالْعِیالِ؛ (21) [برای پذیرایی] چیزی از خارج منزل تهیه نکنی، و از آنچه در درون منزل هست، مضایقه نکنی، و خانواده ات را به زحمت نیندازی.»
انواع اطعام
گرچه اطعام در اسلام، امری پسندیده است و جایگاه ویژه ای دارد؛ اما در سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام بر چند نوع اطعام، بیشتر تأکید شده است:
1. اطعام مؤمنان
از برجسته ترین خصلتهای نیک‏مردان و آزادگان، کرم و سخاوت است. همین آزادگی از تعلّقات و خوی بذل و بخشش است که دیگران را اسیر محبّت و احسان می کند. آیین اسلام برای افراد میهمان نواز – در هر عقیده و مذهبی که باشند – اهمّیت و احترام ویژه ای قائل است. این احسان، زمانی به اوج خود می رسد که با دعوت و پذیرایی با غذا همراه شود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمود: «أَضِفْ بِطَعَامِكَ مَنْ تُحِبُّ فِی اللَّهِ؛ (22) با هر کس برای خدا پیوند دوستی برقرار کرده ای، از او با طعام پذیرایی کن.»
امام علی علیه السلام لذّت انسانهای بزرگوار و بخشنده را در اطعام می داند و می فرماید: «لَذَّةُ الْكِرَامِ فِی الْإِطْعَامِ وَ لَذَّةُ اللِّئَامِ فِی الطَّعَامِ؛ (23) بزرگوران از اطعام دیگران لذت می برند و فرومایگان لذت را در خوردن می بینند.»
در تاریخ آمده است که برخی امیرمؤمنان علیه السلام را غمگین و افسرده دیدند. وقتی علت اندوه ایشان را جویا شدند، حضرت فرمود: «لِسَبْعٍ أَتَتْ لَمْ یضَفْ إِلَینَا ضَیفٌ؛ (24) چون هفت روز بر ما گذشته و مهمانی بر ما وارد نشده است.»
امام صادق علیه السلام در مقابل این سخنان گهربار، یکی از حقوق برادر مسلمان را قبول دعوت او ذکر کرده است؛ چنان که می فرماید: «إِنَّ مِنْ حَقِّ الْمُسْلِمِ الْوَاجِبِ عَلَى أَخِیهِ إِجَابَةَ دَعْوَتِهِ؛ (25) از جمله حقوق واجب مسلمان بر برادر مؤمنش این است که دعوت او را قبول کند.»
2. ولیمه
اطعام به عنوان ولیمه در چند مورد جزو سنّتهای حسنه است که در سیرۀ پیشوایان معصوم علیهم السلام بدان سفارش شده است. این موارد عبارت‏اند از:
الف. ولیمه ازدواج
یکی از سنّتهای حسنه ای که رسول خدا صلی الله علیه وآله بدان عنایت خاص دارند، اطعام در شب عروسی است. در سخنان آن بزرگوار، ولیمه به عنوان سنّت همۀ فرستادگان الهی معرفی شده است. (26) آن حضرت می فرمود: «أَنَا أُحِبُّ أَنْ یكُونَ مِنْ سُنَّةِ أُمَّتِی الطَّعَامُ عِنْدَ النِّكَاحِ؛ (27) من دوست دارم یکی از سنّتهای امتم، غذا دادن هنگام ازدواج باشد.»
آن حضرت هم برای ازدواج خویش ولیمه داد (28) و هم در شب ازدواج امیرمؤمنان علیه السلام با حضرت فاطمه علیهاالسلام دستور داد بلال، گوسفندی آماده کند و سپس تمام مهاجران و انصار را برای آن دعوت کرد. (29)
ب. ولیمه تولد (عقیقه)
در ارزش و اهمیت عقیقه، همین بس که امام صادق علیه السلام می فرماید: «كُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِالْعَقِیقَةِ؛ (30) هر مولودی در گرو عقیقه خود است.» به عبارت دیگر، عقیقه نکردن سبب می شود انسان در معرض انواع بلاها قرار گیرد.
همچنین اهمیت این عمل مستحب، تا بدانجاست که رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از نبوت نیز برای خویش عقیقه ای داد. (31) امام صادق علیه السلام می فرماید: «الْعَقِیقَةُ لَازِمَةٌ لِمَنْ كَانَ غَنِیاً وَ مَنْ كَانَ فَقِیراً إِذَا أَیسَرَ فَعَلَ فَإِنْ لَمْ یقْدِرْ عَلَى ذَلِكَ فَلَیسَ عَلَیهِ شَی‏ءٌ؛ (32) عقیقه برای هر فرد بی نیازی لازم است، و کسی که فقیر است اگر توانایی بر انجام عقیقه داشت، انجام دهد و اگر قدرت (مالی) بر انجام عقیقه نداشت چیزی بر او نیست.»
ج. ختنه اطفال
ختنه از سنّتهای أنبیای الهی است و نخستین کسی که به آن عمل کرد، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام بود. (33) در اسلام، اطعام برای ختنه فرزند سفارش شده است. (34)
د. ولیمه سفر
بزرگان دین بر دعوت از مؤمنان و اطعام پس از برگشت از سفر بیت الله الحرام، تأکید و عنایت دارند؛ علاوه بر این اطعام، بر ولیمه پس از هر سفر نیز عنایت شده است؛ چنان که در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده است: «وَ الْإِیابِ وَ هُوَ الرَّجُلُ یدْعُو إِخْوَانَهُ إِذَا آبَ مِنْ غَیبَتِهِ؛ (35) ولیمه بازگشت در زمانی است که پس از مدتی غیبت (و نبودن در وطن) دوستان خویش را دعوت می کند.»
البته به نظر می رسد این ولیمه پس از سفر مکه معظمه، ناظر به سفرهای طولانی است و سفرهای کوتاه و مستمر امروزه را شامل نمی شود.
هـ. ولیمه خانه نو
دعوت از مؤمنان و اطعام برای خرید خانه نو از رسوم بسیار خوبی است که انجام می پذیرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله در ضمن بر شمردن پنج نوع ولیمه در اسلام به «ولیمه وِکار» اشاره می کند و می فرماید: «وَ الْوِكَارُ فِی بِنَاءِ الدَّارِ وَ شِرَائِهَا؛ (36) وِکار (ولیمه ای است که) در زمان خرید یا ساخت خانه داده می شود.»
البته توجه به دو نکته درباره ولیمه قابل دقت است:
1. بر ولیمه ای تأکید شده است که در آن، فقیر و غنی حضور داشته باشند و فقرا بدون آنکه شناخته شوند از آن غذا بهره مند شوند. رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از آنکه قبول نکردن دعوت مؤمن برای اطعام، کاری ناروا معرفی می‏کند، می‏فرماید: «یكْرَهُ إِجَابَةُ مَنْ یشْهَدُ وَلِیمَتَهُ الْأَغْنِیاءُ دُونَ الْفُقَرَاءِ؛ (37) قبول دعوت ولیمه‏ای که فقط اغنیا در آن حضور دارند و فقرا به آن دعوت نشده اند، مکروه است.»
در سخنی دیگر، آن بزرگوار، بدترین اطعام را ولیمه ای می داند که افراد سیر (توانگر) به آن دعوت شوند و افراد گرسنه (تهیدست) از خوردن آن محروم باشند و هر کس، دعوت افراد تهیدست را ترک کند از فرمان خدا و رسولش سرپیچی کرده است: «شَرُّ الطَّعَامِ طَعَامُ الْوَلِیمَۀِ یُدْعَی لَهَا الْاَغْنِیَاءُ وَ یَتْرُکُ الْفُقَرَاءُ وَ مَنْ تَرَکَ الدَّعْوَۀُ فَقَدْ عَصَی اللهُ وَ رَسُولُهُ صلی الله علیه وآله.» (38)
2. گرچه دربارۀ ولیمه سفارش بسیاری شده است؛ اما تکرار بیش از دو روز نوعی خودنمایی است. امام باقر علیه السلام فرمود: «الْوَلِیمَةُ یوْمٌ وَ یوْمَانِ مَكْرُمَةٌ وَ ثَلَاثَةُ أَیامٍ رِیاءٌ وَ سُمْعَةٌ؛ (39) ولیمه یک روز است و روز دوم باعث تکریم است؛ (اما) روز سوم، نوعی ریا و شهرت طلبی است.»
چنین غذایی است که سبب می‏شود خداوند متعال از صدید (زرد آب و چرک) دوزخ به صاحب غذا بخوراند و این طعام در شکمش به صورت آتش درآید. (40)
اگر چه در زمان کنونی، برخی ولیمه هایِ یک هفته‏ای، به عنوان رسم و رسوم و بدون شهرت‏طلبی انجام می‏پذیرد؛ اما این رسم غلط باعث شده است مشکلات متعددی برای صاحب ولیمه ایجاد شود و گاه مشاهده شده است برخی زوار بیت الله الحرام به سبب هزینه های اطعام پس از سفر، از اصل سفر صرف نظر می کنند.
3. غذا به نیازمندان
در شرع مقدس اسلام، سیر کردن گرسنگان، ویژگی منحصر به فردی دارد. به همین علت در اسلام به هر بهانه ای سخن از سیر کردن گرسنگان به میان آمده است. خداوند در آیۀ 89 سورۀ مائده، اطعام ده نفر مستمند را بهانه ای برای شکستن قسم عنوان کرده می فرماید: «لا یؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیمانِكُمْ وَ لكِنْ یؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیكُمْ»؛ «خداوند شما را برای سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده) مؤاخذه نمی کند، ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کرده اید، مؤاخذه می کند. کفاره این‎گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می دهید.»
همچنین دربارۀ کفاره ظهار به اطعام شصت مسکین اشاره می‏کند. (41) در سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله اطعام نیازمندان، یکی از خصلتهای انسان مؤمن معرفی شده است. آن بزرگوار می فرمود: «فَإِنْ لَمْ تَكُنْ فِیهِ لَمْ یكْمُلْ إِیمَانُه؛ (42) کسانی که به این خصلتها (که یکی از آنان اطعام نیازمندان است) بی توجهی کنند، ایمانشان کامل نخواهد بود.»
ابوحمزه ثمالی می گوید که نماز صبح روز جمعه را در مدینه با حضرت علی بن حسین علیه السلام خواندم. وقتی آن حضرت از نماز و تسبیحات فارغ شد، از جا برخاستیم و به اتفاق به طرف منزل آن حضرت حرکت کردیم. زمانی که به منزل حضرت رسیدیم، ایشان کنیز خود به نام سکینه را صدا زد و به او فرمود: «هر سائلی که از در منزل من عبور کرد حتماً به او طعام بدهید، چه آنکه امروز، روز جمعه است.»
کنیز عرضه داشت: «هر سائلی که مستحق نیست؟»
حضرت فرمود: «می ترسم برخی از سائلان مستحق باشند؛ ولی ما با آنها طعام ندهیم.» پس آنچه به یعقوب نازل شد به ما اهل بیت نیز نازل شد. بنابراین به هر سائلی اطعام کنید و حتماً او را بهره مند کند. (سپس آن حضرت فرمود:) جناب یعقوب هر روز قوچی را سر می برید و از آن صدقه می داد و خود و عیالش نیز از آن تناول می کردند. شب جمعه ای هنگام غروب در وقتی که حضرت یعقوب می خواست افطار کند، سائل مؤمنی که روزه دار و مستحق بود از در خانه آن حضرت عبور کرد و فریاد زد: سائلی غریب و گرسنه هستم. از زیادی طعام خود به من نیز بدهید.
سائل چند بار این مطلب را تکرار کرد و جناب یعقوب و اهل خانه اش آن را می شنیدند و چون به استحقاقش واقف نبودند کلامش را تصدیق نمی کردند. وقتی سائل از احسان آنها مأیوس شد و شب فرا رسید، کلمه استرجاع بر زبان جاری کرد و اشک ریخت و از گرسنگی خود به حق تعالی شکایت کرد و آن را با گرسنگی به صبح رساند و روز بعد را با گرسنگی روزه داشت؛ در حالی که حمد خدای را بجا می آورد.
از آن طرف یعقوب و اهل بیتش با شکم پر، شب را به صبح رساندند؛ در حالی که غذای زیادی نزدشان بود. خداوند عزّ و جلّ در صبح آن شب به یعقوب وحی نمود: ای یعقوب! بنده مرا خوار و ذلیل کردی و بدین وسیله غضب مرا فراهم کردی و خود و فرزندانت مستوجب عقوبت و تنبیه من شدید. ای یعقوب! محبوب‏ترین انبیا و مکرم ترین آنها نزد من، آن است که به مساکین از بندگانم ترحِم کنند و آنها را به خود نزدیک کنند و طعام بدهد و مکان و منزل برای آنها فراهم کند؛ چرا شب گذشته به بندۀ ما که در پرستش و عبادت ما سخت کوشا بود و از ظاهر دنیا به اندکی بسنده کرده بود و هنگام افطار به در منزلت رسید و فریاد زد: به سائل غریب و بندۀ قانع ترحم کرده، طعام دهید، طعام ندادی و به او رحم نکردی؟ او پس از آنکه مأیوس از خانۀ تو رد شد، کلمه استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» بر زبان جاری کرد و اشک ریخت و سپس شکایت حالش را نزد من آورد، شب را با گرسنگی در حال حمد و ستایش من به سر برد و صبح کرد؛ در حالی که روزه دار بود و تو ای یعقوب! با فرزندانت سیر خوابیدید و صبح کردید و حال آنکه از زیادی طعام شب نزدتان مانده بود، آیا نمی دانی که عقوبت و مؤاخذه من نسبت به دوستانم سریع تر و زودتر از تنبیه و عقوبت دشمنانم است؟ و این نیست مگر حسن نظر من به دوستان و در استدراج قرار دادن دشمنان.
به عزّت و جلالم سوگند! بر تو گرفتاری نازل خواهم کرد، تو و فرزندانت را در معرض مصیبت قرار خواهم داد و با عقوبتم آزار و اذیتت خواهم کرد. پس آماده بلا و سختی باشید و به قضای من راضی و در مصائب شکیبا باشید.»
راوی می گوید که محضر مبارک علی بن حسین علیهماالسلام عرض کردم: «فدایت شوم! یوسف در چه وقت و زمانی، آن خواب را دید؟»
امام علیه السلام فرمود: «در همان شبی که یعقوب و اهل بیتش سیر خوابیدند و آن فقیر با شکمی خالی و گرسنه، شب را سپری کرد، یوسف آن خواب را دید، و بامداد، آن را بر پدرش یعقوب تعریف کرد. یعقوب وقتی خواب را شنید، وحی خداوند متعال به نظرش آمد و ناراحت و غمگین شد و به یوسف فرمود: خوابت را بر برادرانت تعریف مکن چون می ترسم برای تو مکر و حیله ای کنند.» (43)
4. اطعام صاحبان عزا
غذا بردن برای خانواده مصیبت دیده و صاحبان عزا از دیگر دستورهای اسلام است. در تاریخ می بینیم زمانی که جعفر بن ابی طالب علیه السلام به شهادت می رسد، رسول خدا صلی الله علیه وآله به فاطمه علیهاالسلام می فرماید تا سه روز برای اسماء بنت عمیس غذا تهیه کنید و برای او ببرید. از آن زمان، پخت غذا برای اهل مصیبت تا سه روز، سنت شد. (44) متأسفانه بیان نکردن برخی سنّتهای اسلامی باعث شده است سنّتهای غلط جای سنّتهای اسلامی را بگیرد؛ برای نمونه امروزه شاهد آن هستیم که به جای آنکه غذا برای صاحبان عزا ببرند، روزهای متوالی در خانه صاحبان عزا می مانند و غذا می خورند؛ به گونه که چنین رسمی در برخی خانواده ها مصیبتی بر مصیبت آنان است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «ینْبَغِی لِجِیرَانِ صَاحِبِ الْمُصِیبَةِ أَنْ یطْعِمُوا الطَّعَامَ عَنْهُ ثَلَاثَةَ أَیامٍ؛ (45) سزاوار است همسایگان صاحب عزا تا سه روز، آنان را اطعام کنند.»
امام صادق علیه السلام در سخنی دیگر می فرماید: «الْأَكْلُ عِنْدَ أَهْلِ الْمُصِیبَةِ مِنْ عَمَلِ أَهْلِ الْجَاهِلِیةِ وَ السُّنَّةُ الْبَعْثُ إِلَیهِمْ بِالطَّعَامِ كَمَا أَمَرَ بِهِ النَّبِی صلی الله علیه وآله فِی آلِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ لَمَّا جَاءَ نَعْیهُ؛ (46) غذا خوردن نزد خانواده مصیبت دیده از کارهای دوران جاهلیت است، و سنت، بردن غذا برای صاحبان عزا است؛ چنان که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله خبر شهادت جعفر بن طالب را شنید دربارۀ خانواده او چنین کرد.»
5. اطعام همسایه
در متون دینی، رسیدگی و سرکشی به همسایگان، داشتن رفتاری نیک با آنان، آزار نرساندن به ایشان و صبوری از ناملایماتی که از سوی آنها سر می‏زند، از جمله دستورهای موکد اسلام است. این دستورها باعث حقوق متقابلی شده است که میان همسایگان وجود دارد و هر یک در قبال یکدیگر مسئولیت بسیاری دارند. یکی از آن حقوق، کلام نورانی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله است که فرمود: «مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِع؛ هر کس سیر بخوابد، در حالی که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.» حضرت در ادامه فرمود: «وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیةٍ یبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ؛ (47) هیچ اهل آبادیی نیستند که در میان ایشان کسی گرسنه بخوابد، و خدا در روز قیامت به آنان نظر افکند.»
اهمیت اطعام همسایه به نیازمندان نیز ختم نمی شود؛ بلکه رسول خدا صلی الله علیه وآله به بردن غذا برای همسایه بی نیاز نیز سفارش می کند؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله به ابی ذر می فرماید: «إذَا طَبَخْتَ مَرَقَةً فَأَكثر مَاءَهَا وَ أَغْرِفْ لِجِیرَانِكَ مِنْهَا؛ (48) هر گاه کسی آب گوشتی پخت، آبش را زیاد کند تا به همسایگان هم بدهد.» آن حضرت به خانواده اش نیز سفارش می کرد که مقداری آب غذا را زیاد کنند تا به همسایگان بدهند؛ (49)
در پایان لازم است به این نکته توجه شود که اطعام از اجر و پاداش بسیار خوبی برخوردار است؛ اما به یقین ثواب و پاداش اطعام، نخواهد توانست گناه اسراف و دور ریختن غذاهای بسیار در برخی میهمانیها را جبران کند.
ثانیاً: تأکید اسلام بر بهترین پذیرایی از میهمان به معنای اسراف و خودنماییهای امروزه نیست؛ بلکه دستور اسلام، بهتری طعام از غذایی است که در آن خانه استفاده می شود؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه وآله منظور از اطعام را اطعام از همان غذایی می دانست که صاحب خانه، خانواده خویش را با آن سیر می کند. (50)
با کمال تأسف سفره های رنگارنگ در برخی میهمانیها علاوه بر اسراف، نوعی خودنمایی و شهرت طلبی نیز است. گاهی هم نوع غذا، محل اطعام و کیفیت سفره چیدن، تظاهر و خودنمایی است و گاه مهمانهای خاص و دعوت شدگان با انگیزه های ریاکارانه و حسابگرانه و مصلحت‏اندیشانه دعوت می شوند.
رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِئَاءً وَ سُمْعَةً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ صَدِیدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِكَ الطَّعَامَ نَاراً فِی بَطْنِهِ حَتَّى یقْضِی بَینَ النَّاسِ یوْمَ الْقِیامَةِ؛ (51) هر کس از روی ریا و خودنمایی اطعام کند، خداوند از صدید (زرد آب و چرک) دوزخ به او می خوراند و این طعام در شکمش به صورت آتش خواهد بود تا زمانی که رسیدگی به اعمال مردم در قیامت به پایان برسد.»
کلام آخر اینکه اهمیت این دستور اسلامی از یک سو و دوری دنیای امروز از موازین اخلاقی، زمانی آشکار می شود که بدانیم در دنیای به ظاهر متمدن امروز هر سال میلیونها نفر از گرسنگی می میرند؛ در حالی که در مناطق دیگر دنیا، آن قدر غذای اضافی به زباله دانها می‏ریزند که حسابی برای آن نیست.

پی نوشـــــــــــــت ها:

(1). تفسیر نور الثقلین، هویزی، اسماعیلیان، قم، چهارم، 1415 ق، ج 1، ص 555.
(2). انسان/ 8 و 9.
(3). ماعون/ 1 و 3.
(4). الحاقه / 33 و 34.
(5). ذاریات/ 24 – 26.
(6). مصباح، ابراهیم کفعمی، انتشارات رضی، قم، چاپ دوم، 1405 ق، ص 613.
(7). الکافی، ابوجعفر کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، دارالاضواء، بیروت، 1378 ق، ج 4، ص39.
(8). المحاسن، محمد بن خالد برقی، دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ دوم، ج 2، ص 390.
(9). قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْأَخُ لِی أُدْخِلُهُ فِی مَنْزِلِی فَأُطْعِمُهُ طَعَامِی وَ أُخْدِمُهُ أَهْلِی وَ خَادِمِی أَینَا أَعْظَمُ مِنَّةً عَلَى صَاحِبِهِ قَالَ هُوَ عَلَیكَ أَعْظَمُ مِنَّةً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أُدْخِلُهُ مَنْزِلِی وَ أُطْعِمُهُ طَعَامِی وَ أَخْدُمُهُ بِنَفْسِی وَ یخْدُمُهُ أَهْلِی وَ خَادِمِی وَ یكُونُ أَعْظَمَ مِنَّةً عَلَی مِنِّی عَلَیهِ قَالَ: نَعَمْ لِأَنَّهُ یسُوقُ عَلَیكَ الرِّزْقَ وَ یحْمِلُ عَنْكَ الذُّنُوبَ: المحاسن، ج 2، ص390.
(10). «و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!» شعراء/214.
(11). دلائل النبوۀ، بیهقی، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، دار الکتب العلمیۀ، بیروت، چاپ اول، 1405 ق، ج2، ص 179 و 180.
(12). قصه های تربیتی چهارده معصوم علیهما السلام، محمدرضا اکبری، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم، 1385 ش، ص 108.
(13). المحاسن، ج 2، ص 387.
(14). همان، ص 389.
(15). مسند احمد، دار صادر، بیروت، ج 3، ص325 و عوالی اللالی، ابن ابی جمهور احسائی، سید الشهداء علیه السلام، قم، چاپ اول، 1405 ق، ج 4، ص33.
(16). وسائل الشیعۀ، حر عاملی، مؤسسه آل‏بیت علیهم السلام، لاحیاء التراث، قم، چاپ اول، 1411 ق، ج 24، ص306.
(17). الکافی، ج 4، ص 50.
(18). وسائل الشیعه، ج 9، ص 469.
(19). کنز العمال، متقی هندی، تصحیح صفوۀ السقا، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ پینجم، 1405 ق، ج13، ص 439.
(20). کنز العمال، ج 15، ص 885، ش 43508.
(21). وسائل الشیعه، ج 25، ص 27.
(22). همان، ج 24، ص 275 و کنز العمال، ج 9، ص249.
(23). تصنیف غررالحکم، تحقیق مصطفی درایتی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1387 ش، ص 377.
(24). مناقب آل أبی طالب علیه السلام، ابن شهر آشوب مازندرانی، 4 جلدی، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 ق، ج 2، ص 73.
(25). الکافی، ج 6، ص 275.
(26). تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 7، ص 409.
(27). کشف الغمۀ، علی بن عیسی إربلی، مکتبۀ بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق، ج 1، ص 350.
(28). محاسن، ج 2، ص 418.
(29). سب الهدی و الرشاد، صالحی شامی، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیۀ، 1414 ق، ج 11، ص42.
(30). من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق، ج 3، ص 485.
(31). سبل الهدی و الرشاد، ج 1، ص 367.
(32). من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 485.
(33). الإحتجاج، علامه طبرسی، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403 ق، ج 2، ص 346.
(34). الکافی، ج 6، ص 281.
(35). محاسن، ج 2، ص 417.
(36). من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 356.
(37). دعوات، قطب الدین راوندی، انتشارات مدرسه امام مهدی علیه السلام، قم، چاپ اول، 1407 ق، ص141.
(38). صحیح، بخاری، تحقیق عبدالله بن باز، دار الفکر، بیروت، 1414 ق، ج 6، ص 175.
(39). الکافی، ج 5، ص 368.
(40). مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ج 16، ص254.
(41). مجادله/ 4.
(42). امالی، شیخ صدوق، انتشارات کتابخانه اسلامیه، چاپ چهارم، 1362 ش، ص 547.
(43). علل الشرائع، شیخ صدوق، انتشارات مکتبۀ الداوری، قم، ج 1، ص 45 و 46 و بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفا، بیروت، 1404 ق، ج 12، ص 271.
(44). الکافی، ج 3، ص 217 و تاریخ یعقوبی، دار صادر، بیروت، ج 2، ص 65.
(45). وسائل الشیعه، ج 3، ص 237.
(46). همان.
(47). الکافی، ج 2، ص 668.
(48). سبل الهدی، ج 7، ص 166.
(49). همان.
(50). کنز العمال، ج 15، ص 885، ض 43508.
(51). مستدرک الوسائل، ج 16، ص 254.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط